پارت صد و چهل و چهارم

زمان ارسال : ۱۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

- خوبه حالا اشتها نداشتی، کم مونده منم بخوری. بسه.
- من چیز زیادی نخوردم. فقط ماستم تموم شد.
- آهان. تازه می‌خواستی شروع کنی پس.
رسما دارد حواسم را پرت می‌کند‌ دیس‌ها را در دست گرفته و می‌خواهد بلند شود. به مدل برخاستنش لبخندی می‌زنم.
- تو یه دوست واقعی هستی هلن. اگه نبودی، امشبم از خیر غذا گذشته بودم.
- خوب حالا. خودت رو لوس نکن. پاشو دیگه چایی با توئه.
دیس‌ها را ب

1474
477,590 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • شادی

    ۲۹ ساله 00

    سلام خداقوت چرا پارت بعدی میزنم نمیره؟ باید برگردم عقب از رو لیست برم پارت بعدی

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. طبق تنظیمان جدید دنیای رمان، باید ادامه‌ی رمان رو از طریق اپلیکیشن مطالعه کنین. 🥰🥰

    ۵ ماه پیش
  • Mona

    ۲۹ ساله 00

    عالی

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ❤️❤️

    ۵ ماه پیش
  • نفس

    10

    لایک داری بسیار عالی

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سپاسگزارم❤️

    ۶ ماه پیش
  • Aa

    10

    امیر هم باید با هلن ازدواج کنه خب🤭🤔😉👏🙏⚘

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🫠🫠

    ۶ ماه پیش
  • اسرا

    10

    چندنفرهلن لطفارفیق به این میگن البته مندوتانابش دادم ولی هلن یه چیزدیگه ممنون فاطمه خانم😘

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺خودم چمه مگه؟😅

    ۶ ماه پیش
  • دلنیا

    10

    خوشبحال آوا که امیر حسینو داره

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید